
افکار افراطی: افکار فاجعهانگارانه
گاهی طبیعی است که درباره آینده و اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد، نگران باشیم. اما وقتی نگرانیها حالت فاجعهانگارانه پیدا میکنند، درگیر تفکر منفی افراطی شدهاید که نیاز به کنترل دارد.
بهطور ساده، فاجعهانگاری یعنی بزرگنمایی بیش از حد مشکلات. برای مثال، وقتی به خودتان میگویید یک اتفاق کوچک نشانه آن است که در آینده چیزی وحشتناک – یک فاجعه یا پایان دنیا – رخ خواهد داد. بزرگنمایی مشکلات امروز سازنده نیست، زیرا پیدا کردن راهحل را بسیار دشوار میکند.
مثالها:
مثال ۱: نوزاد بیمار
موقعیت:
نوزادتان پس از واکسیناسیون گریه میکند و بدنش گرم است.
فکر شما:
«او خیلی بیمار شده، نمیدانم چه کار کنم. اگر تب کند ممکن است تشنج کند و حتی جانش به خطر بیفتد. نباید او را واکسینه میکردم.»
احساس شما:
احساس گناه، وحشت، اضطراب، ترس.
مثال ۲: آمدن یک دوست به خانه
موقعیت:
دوستتان به خانه میآید تا آخر هفته با همسرتان یک نوشیدنی بخورد.
فکر شما:
«او ترجیح میدهد با دوستانش وقت بگذراند. دیگر برایش جالب نیستم. همه کاری که میکنم، آشپزی، تمیز کردن خانه و مراقبت از نوزادش است.»
احساس شما:
احساس طردشدگی، افسردگی، عصبانیت.
مثال ۳: بیقراری شبانه نوزاد
موقعیت:
نوزادتان شبها مرتب بیدار میشود و گریه میکند.
فکر شما:
«اگر نتوانم او را آرام کنم، یعنی من مادر بدی هستم و هیچوقت خواب راحت نخواهم داشت. زندگی من همیشه اینقدر سخت خواهد بود!»
احساس شما:
ناامیدی، خستگی شدید، اضطراب، کلافگی.
چند نمونه از افکار «فاجعه انگارانه» خودتان را بنویسید و یا از نمونه های موجود در لیست انتخاب کنید